واژه ها
واژه ها آکنده از دردند ، باور ميکني ؟ شعر ها خاکستر سردند ، باور ميکني ؟اولش وقتي من از عشق تو ميگفتم هنوز عشق را باور نميکردند ، باور ميکني ؟روز ها کوتاه شد ، شب ، درد بي درمان گرفتجغد ها از ترس شب مردند! باور ميکني ؟گله ها بعدش به اين آوارگي راضي شدند گرگ ها را بره ها خوردند! باور ميکني ؟باد پاييزي به گوش يک درخت پير گفت برگهايت بر نميگردند ، باور ميکني ؟آخرش وقتي من از عشق تو ويران ميشدم گرگها هم گريه ميکردند ، باور ميکني ؟..
چهارشنبه 5 اسفند 1388 - 12:58:26 AM